خدا را طلب کنيد همچون عاشقي که معشوق را مي خواهد ، مانند فقيري که نيازمند طلاست يا غريقي که نفس را مي طلبد
به خاطر بسپاريم که ، همراهي خدا با انسان مثل نفس کشيدن است ؛ آرام، بي صدا، هميشگي…
هيچگاه، هيچگاه و هيچگاه خود را دست کم نگيريد و تحقير نکنيد، بياد داشته باشيد که خداوند پس از ساختن شما به خود تبريک گفت…
آبرنگ خداوند براي نقاشي طبيعت ،رنگين کمان است
خداوندا تو خيلي بزرگي و من خيلي کوچک. ولي جالب اينجاست که تو به اين بزرگي من کوچک را فراموش نميکني، ولي من به اين کوچکي تو را فراموش کرده ام…
خدايا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم. تو هم که خدايي ! اميدوارم اگر قرار به برآورده نشدنش هست ، از حکمت تو باشد تا بي لياقتي من…”;
خدايا … با همه ي فاصله‌اي که از تو گرفته‌ايم … هنوز هم ، چقدر به ما نزديکي …
در آساني ها خدا را بخوان تا در سختي ها صدايت برايش ناآشنا نباشد…
خدارا دوست بداريد. حداقلش اين است که يکي را دوست داريد که روزي به او مي رسيد…
بـــار الها… تـــو ناديده مي گيري، مــــن هم ناديده مي گيرم. تـــو خطاهايـم را، مـــن عطاهايـت را…
انتهاي شب، نگراني هايت را به خدا بسپار و آسوده بخواب. خدا بيدار است…
خدايا! ما اگر بد کنيم، تو را بنده هاي خوب بسيار است، تو اگر مدارا نکني ما را خداي ديگر کجاست ؟!
پشت هر کوه بلند، سبزه زاري است پرازياد خدا و در آن باغ کسي مي خواند: که خدا هست، خدا هست، دگر غصه چرا؟!
آرزويت را برآورد ميکند آن خدايي، که آسمان را براي خنداندن گلي مي‌گرياند…
شانس نام مستعار خداست آنجا که نمي خواهد امضايش پاي داده هايش باشد…
کوله بارم بر دوش / سفري بايد رفت / سفري بي همراه / گم شدن تا ته تنهايي محض / يار تنهايي من با من گفت: / هر کجا لرزيدي / از سفرترسيدي، / تو بگو، از ته دل / من خدا را دارم…
سخن گفتن با خداوند مانند صحبت کردن با يک دوست پشت تلفن است: ممکن است او را در طرف ديگر نبينيم، اما مي دانيم که دارد گوش مي دهد …
خداوندا، خداوندا !!! / قرارم باش و يارم باش … / جهان تاريکي محض است !!! / مي‌ترسم / کنارم باش …
پروردگارا ببخش مرا که انقدر حسرت نداشته هايم را خوردم ، شاکر داشته هايم نبودم…
خدايا… من چيزي نميبينم، آينده پنهان است. ولي آسوده ام. چون تو را مي بينم و تو همه چيز را . . .
گاهي خدا آن قدر صدايت را دوست دارد که سکوت ميکند تا تو بارها بگويي خداي من…
آرزو هات را يه جا بنويس و يکي يکي از خدا بخواه. خدا يادش نميره ولي تو يادت ميره چيزي را که الان داري آرزوي ديروزته
خدايا ، کمک کن ديرتر برنجم ، زودتر ببخشم ، کمتر قضاوت کنم و بيشتر فرصت دهم
باران رحمت خدا هميشه مي بارد، تقصير ماست که کاسه هايمان را بر عکس گرفته ايم!
من ترجيح مي دهم به گونه اي زندگي کنم که انگار خدايي هست، و بعد از مرگ متوجه شوم که خدا نيست. به جاي اين که بگونه اي زندگي کنم که انگار خدايي نيست و بعد از مرگ متوجه شوم که خدايي هست …
خدايا… دستم به آسمانت نمي رسد… اما تو که دستت به زمين مي رسد…“بلندم کن “
حکايت عجيبيست رفتار ما. خداوند مي بيند و مي پوشاند، مردم نمي بينند و فرياد مي زنند . . .
خــــدايا… همه از تو مي خواهند ، بدهي… من از تو مي خواهم ، بگيري! خـــــدايا، اين همه حس دلتنگي را از من بگير . . .
اگر کسي باعث زمين افکندن تو شد، خداهست دستتوبگيره و بلندت کنه. اما اگر خدا فردي رو که تو رو زمينت زده، به زمين بزنه، کسي ديگه نيست کمکش کن…
خدايا مرا ببخش بخاطر تمام درهايي که کوبيدم و خانه تو نبود…
هروقت تنهائي دلگير مباش. چون خدا بهترين هاي دنيا را تنها افريده…
بگذار ابر سرنوشت هر چه مي خواهد ببارد… ما چترمان خداست.
روي هر پله اي که باشي، خدا يک پله بالا تر است. نه به خاطر اين که خداست، به خاطر اين که دست تو را بگيرد…
کسي که بهشت را بر زمين نيافته است، آن را در آسمان نيز نخواهد يافت. خانه ي خدا نزديک ماست و تنها اثاث آن ، عشق است…
خدايا با تمام کوچکي ام چيزي دارم که تو با آن عظمتت نداري! و آن خدايي ست که من دارم و تو نداري…
مطمئن باش هر روز خدا را مي بيني , فقط او را تشخيص نمي دهي
وقتي تنهايي بدون خدا همه رو بيرون کرده تا خودت باشي و خودش!
آنچه که هستي هديه خداوند به توست و آنچه خواهي شد هديه تو به خداوند است ، پس بي نظير باش…
خدايا کمکم کن تا درهايي که به سويم ميگشايي ندانسته نبندم و درهايي که به رويم ميبندي به اصرار نگشايم. . .
…هر انساني که متولد ميشود نشان دهنده اين است که خدا هنوز از انسان نااميد نشده است
وقتي در جستجوي خودت باشي ، خداوند را در کنارت احساس مي کني
مهم نيست قفل دست کي باشه. مهم اينکه کليدش دست خداست…
تا خدا بنده نواز است / به خلقم چه نياز؟ / مي کشم ناز يکي / تا به همه نازکنم !
گاهي از نردبان بالا مي رويم تا دستان خدا را بگيريم، غافل از اينکه خدا همان پايين ايستاده و نردبان را گرفته است تا ما نيفتيم…
درباره این سایت